با هر بار اوجگیری خاموشیها در کشور، یک مظنون آشنا به صدر اخبار بازمیگردد: ماینرهای رمزارز. این بار هم همزمان با افزایش بیسابقه خاموشیهای تابستانی، انگشت اتهام به سمت صنعت ماینینگ نشانه رفته است. اما آیا واقعاً ماینرها مقصر اصلی بحران برق هستند یا این تنها بخشی از ماجرای پیچیدهای است که ریشه در سالها ناکارآمدی و کمتوجهی به زیرساختهای انرژی دارد؟
صنعت بلاکچین در دفاع از ماینرها
در واکنش به موج اتهامزنیها، انجمن بلاکچین ایران با صدور بیانیهای صریح، از فعالان این صنعت دفاع کرده و تأکید کرده است که مشکلات فعلی شبکه برق کشور، نه از ماینینگ بلکه از سیاستگذاریهای ناکارآمد، بدهیهای کلان، و غفلت از سرمایهگذاریهای حیاتی نشأت میگیرد. در این بیانیه آمده است: «مشکلات ساختاری صنعت برق ریشه در مدیریت نادرست دارد، نه فعالیت ماینرها.» بهعبارتی، معرفی استخراج رمزارز به عنوان مقصر اصلی، نوعی فرار از مسئولیت و فرافکنی نسبت به واقعیتهای عمیقتر صنعت انرژی کشور است.
بررسی دادههای رسمی: ۲۷ هزار مگاوات کمبود برق
بر اساس آمار رسمی منتشرشده از سوی وزارت نیرو، میزان کسری برق در کشور به رقمی بالغ بر ۲۷ هزار مگاوات رسیده است؛ عددی بسیار فراتر از کل مصرف برق مزارع ماینینگ فعال و حتی غیر فعال در کشور. طبق گزارشها، ظرفیت مصرف تمامی واحدهای استخراج رمزارز – اعم از مجاز یا غیرمجاز – در مقایسه با این میزان کمبود، بسیار ناچیز و حتی قابل صرفنظر است. با این حال، بار دیگر ماینرها بهعنوان متهم اصلی این بحران معرفی شدهاند.
نکته قابلتوجه این است که در سالهای اخیر، واحدهای ماینینگ بارها و به اشکال مختلف تعطیل شدهاند؛ چه از طریق بخشنامههای رسمی، چه از طریق قطع گسترده اینترنت و چه از مسیر خاموشی اجباری تجهیزات. در برخی بازهها، حتی دیتاسنترها نیز بهطور کامل از مدار خارج شدهاند. با وجود این اقدامات شدید، خاموشیها همچنان ادامه داشتهاند و شبکه برق کشور نتوانسته به تعادل بازگردد.
این واقعیت، یک پرسش اساسی را مطرح میکند: اگر ماینرها واقعاً از مدار خارج شدهاند، پس چرا همچنان برق نیست؟ این سوال، انگشت اتهام را از صنعت ماینینگ برمیدارد و آن را بهسوی مشکلات ساختاری و مدیریتی در صنعت برق کشور نشانه میگیرد. واقعیت این است که با حذف موقت ماینرها، هیچ تغییر ملموسی در وضعیت تأمین برق ایجاد نشده و این خود گواهی بر آن است که ماینرها نه دلیل اصلی خاموشیها هستند و نه راهحل، در تعطیلی آنها نهفته است.
مقایسه شرایط بحرانی با خاموشیها
در بحبوحه جنگ ۱۲ روزه اخیر، با تعطیلی گسترده ادارات، دانشگاهها، مراکز صنعتی و محدود شدن بسیاری از فعالیتهای شهری، انتظار میرفت که فشار بر شبکه برق کشور کاهش یابد. اما برخلاف تصور، کشور در همین بازه شاهد یکی از شدیدترین بحرانهای خاموشی در سالهای اخیر بود. طبق بیانیه رسمی انجمن بلاکچین ایران، در این دوره، فعالیت واحدهای استخراج رمزارز به طور کامل متوقف شده بود؛ بهویژه آن دسته از ماینرها که در مراکز رسمی و دیتاسنترهای قانونی فعالیت میکردند. حتی در برخی مناطق، به دلیل قطع کامل اینترنت، امکان انجام کوچکترین فعالیت ماینینگ نیز وجود نداشت.
با این حال، خاموشیها نهتنها متوقف نشد، بلکه شدت بیشتری پیدا کرد. این واقعیت یک پیام روشن دارد: اگر در شرایطی که تمام ماینرها از مدار خارج شدهاند همچنان با بحران قطعی برق مواجه هستیم، پس مشکل اصلی جای دیگریست. مسئلهای که نمیتوان با اتهامزنی به ماینینگ آن را حل کرد.
ماینرها در این وضعیت، تنها یک قربانی هستند، نه مقصر. توقف فعالیت آنها نه تنها کمکی به بهبود شرایط نکرد، بلکه موجب از بین رفتن فرصتهای اقتصادی و درآمدی نیز شد. اگر بهجای حذف کامل، از ظرفیت ماینرها برای ساخت نیروگاههای خصوصی یا بهرهبرداری از گازهای فلر استفاده میشد، امروز شاید نهتنها خاموشی نداشتیم، بلکه با یک صنعت انرژی مولد و مستقل نیز روبهرو بودیم.
ریشههای واقعی بحران انرژی در ایران

انجمن بلاکچین در بیانیه خود ۷ دلیل اصلی برای بحران برق در ایران برشمرده که همگی به زیرساختها، مدیریت منابع و سیاستهای کلان مرتبطاند.
۱. اتلاف گسترده برق در شبکههای فرسوده
شبکه توزیع برق ایران سالهاست که به دلیل فرسودگی، بیش از ۱۳٪ از برق تولیدی را هدر میدهد. این رقم در مقایسه با کشورهایی مانند آلمان (۴٪) و ژاپن (۵٪) بسیار بالاست.
۲. بازده پایین نیروگاههای حرارتی
راندمان نیروگاههای حرارتی ایران کمتر از ۴۰٪ است؛ در حالی که استاندارد جهانی این عدد به ۶۰٪ یا بیشتر میرسد. این موضوع یکی از دلایل مهم ناکارآمدی تولید انرژی در کشور است.
۳. رشد جمعیت و مهاجرت بدون برنامه
افزایش جمعیت، بهویژه ناشی از مهاجرتهای منطقهای، فشار مضاعفی بر زیرساختهای انرژی وارد کرده، بیآنکه توسعهای متناسب با آن در زیرساختهای نیروگاهی رخ دهد.
۴. بدهی سنگین وزارت نیرو به بخش خصوصی
وزارت نیرو بیش از ۱۵۰ هزار میلیارد تومان به سرمایهگذاران خصوصی بدهکار است. این بدهیها باعث توقف پروژههای توسعهای شده و سرمایهگذاری جدید را ناممکن ساخته است.
۵. واردات گسترده لوازم خانگی پرمصرف
سیاستهای نادرست وارداتی، باعث ورود انبوهی از لوازم خانگی غیراستاندارد و پرمصرف به بازار شده است. این محصولات که اغلب بدون برچسب انرژی هستند، فشار زیادی به شبکه برق وارد میکنند.
۶. غفلت از انرژیهای تجدیدپذیر
در حالی که کشورهای همسایه مانند ترکیه و امارات در حال توسعه گسترده نیروگاههای خورشیدی و بادی هستند، ایران طی ۱۵ سال گذشته تقریباً هیچ سرمایهگذاری مؤثری در این حوزه نداشته است.
۷. بیتوجهی به فرهنگسازی در مصرف انرژی
نهتنها طرحهای صرفهجویی در کشور جدی گرفته نمیشوند، بلکه حتی اطلاعرسانی مؤثری هم از سوی وزارت نیرو به مردم صورت نگرفته است. مسئولان در زمان بحران، بهجای ارائه راهحل، مقصرسازی میکنند.
ماینینگ؛ دشمن یا فرصت اقتصادی؟

یکی از نکات قابل توجه در بیانیه انجمن بلاکچین، اشاره به ظرفیتهای اقتصادی استخراج رمزارز در شرایط تحریم است. این صنعت میتواند تا ۶ همت درآمد سالانه برای کشور ایجاد کند و برای ۵ هزار نفر نیروی متخصص اشتغال فراهم آورد. «ماینینگ میتوانست فرشته نجات اقتصاد تحریمی باشد؛ اما قربانی بیتدبیری شد.»
فرصتهایی که سوزانده شدند
اگر سیاستگذاران بهجای رویکرد تقابلی و ممنوعیتهای پیدرپی، مسیر همکاری سازنده با فعالان صنعت ماینینگ را انتخاب میکردند، امروز میتوانستیم شاهد نتایجی کاملاً متفاوت باشیم. برای مثال، اگر به ماینرها اجازه داده میشد از منابع انرژی بدون استفاده مانند گازهای فلر – که روزانه در حجم عظیمی در میادین نفتی سوزانده میشود – بهرهبرداری کنند، نهتنها باری بر شبکه برق کشور وارد نمیشد، بلکه فرصتی طلایی برای تبدیل گازهای آلاینده به منبع درآمد پایدار ایجاد میشد.
همچنین، در صورتی که دولت با راهاندازی مجدد نیروگاههای غیرفعال یا فرسوده و واگذاری آنها به ماینرها بهصورت مشارکتی موافقت میکرد، صنعت ماینینگ میتوانست با تکیه بر زیرساختهای اختصاصی، کاملاً مستقل از شبکه برق سراسری فعالیت کند و حتی در پیک مصرف، برق مازاد را به شبکه تزریق نماید.
امروز که بحران انرژی کشور به یکی از چالشهای ملی تبدیل شده، مشخص است که رویکرد سختگیرانه گذشته نهتنها مسئلهای را حل نکرد، بلکه موجب عقبماندگی در بهرهبرداری از یکی از معدود فرصتهای اقتصادی موجود در شرایط تحریمی شد. اگر از ابتدا ماینرها بهعنوان بخشی از راهحل بحران انرژی دیده میشدند، نه مزاحم، شاید اکنون صنعت برق با توان بیشتری به استقبال تابستانهای گرم میرفت و کشور از یک منبع درآمد قابلتوجه بینصیب نمیماند.
همکاری بهجای مقابله
ممنون، در ادامه نسخهای کمی گسترشیافته از همین پاراگراف رو میفرستم که هم طبیعیتر باشه، هم کلمه «ماینرها» بهخوبی در متن تکرار و برجسته شده باشه:
مدلهای موفقی در جهان وجود دارد که در آن ماینرها با احداث نیروگاههای اختصاصی، استفاده از منابع انرژی تجدیدپذیر یا مشارکت در پروژههای ملی صرفهجویی انرژی، نهتنها باری بر دوش شبکه برق سراسری نبودند، بلکه عملاً به تقویت زیرساختهای انرژی کمک کردهاند. در این الگوها، ماینرها بهعنوان بازیگرانی مسئولیتپذیر در اقتصاد انرژی شناخته میشوند و نقش مهمی در توزیع هوشمند برق ایفا میکنند. این رویکرد در کشورهایی مانند چین، قزاقستان و ایالات متحده آمریکا با موفقیت اجرا شده و نتایج آن نشان میدهد که اگر سیاستگذاری درستی انجام شود، ماینرها میتوانند بهجای تهدید، به فرصت تبدیل شوند.
راهحلها از نگاه فعالان صنعت
انجمن بلاکچین در پایان بیانیه خود، پیشنهاداتی برای حل بحران انرژی و همزمان حمایت از صنعت ماینینگ ارائه کرده است:
۱. اجرای کامل مصوبات هیئت وزیران
استفاده از ظرفیتهای قانونی برای اعطای مجوز فعالیت به ماینرهایی که برق اختصاصی تولید میکنند.
۲. بهرهبرداری از گازهای فلر
در مناطق نفتخیز، مقادیر زیادی گاز بدون استفاده به هوا میسوزد. این گازها میتوانند بهراحتی برای تأمین برق مزارع ماینینگ بهکار روند.
۳. صدور گواهی صرفهجویی انرژی
ماینرهایی که با استفاده از روشهای نوین، مصرف انرژی دیگر بخشها را کاهش میدهند، باید مشمول گواهیهای صرفهجویی قابل معامله شوند.
نتیجهگیری: واقعبینی به جای هیجان

بررسی دقیق دادهها و تجربههای جهانی و داخلی اخیر نشان میدهد که صنعت ماینینگ نه متهم اصلی بحران برق است و نه باید بهعنوان قربانی معرفی شود. اگر ساختار این صنعت بهدرستی طراحی و ماینرها با چارچوبهای قانونی و زیستمحیطی مشخص عمل کنند، این صنعت میتواند به یکی از ستونهای تابآوری اقتصادی ایران در دوران تحریم تبدیل شود. ماینرها در بسیاری از کشورها نه تنها دغدغه تولید برق را ایجاد نکردهاند، بلکه با مشارکت در پروژههای نیروگاهی و اقدامات صرفهجویی، شبکه انرژی را قدرتمندتر کردهاند.
اتهامزنی بیپایه به ماینرها بدون ارائه آمار مستند، دادههای کارشناسی دقیق و تحلیل جامع، علاوه بر آنکه اعتماد عمومی نسبت به این فناوری نوظهور را خدشهدار میکند، بهطور مستقیم مانع جذب سرمایهگذاریهای کلان در زمینه فناوریهای نوین مانند بلاکچین و رمزارزها میشود؛ سرمایهگذاریهایی که میتوانند مسیر ایران را در مسیر اقتصاد دیجیتال هموار کنند.
در عوض، اگر سیاستگذاران به جای تحریم یا محدودسازی، مسیر همکاری و تنظیمگری دقیق را انتخاب کنند، میتوانند از ظرفیت خالی تولید برق – از جمله اجرای نیروگاههای اختصاصی توسط ماینرها – برای ارتقای شبکه برق، کاهش کسری انرژی و جذب درآمد ارزی بهرهمند شوند. در این سناریو، ماینرها نه تهدید، بلکه شریک قابل اتکا در توسعه پایدار انرژی محسوب خواهند شد.