معرفی صندوق BITO و اهمیت آن
صندوق استراتژی بیتکوین پروشیرز به عنوان اولین صندوق قابل معامله در بورس (ETF) مبتنی بر قراردادهای آتی بیتکوین در ایالات متحده، در اکتبر ۲۰۲۱ راهاندازی شد. از همان روزهای ابتدایی، این صندوق توجه گسترده سرمایهگذاران خرد و نهادی را به خود جلب کرد و توانست جایگاه ویژهای در بازار مالی رمزارزها پیدا کند.
در سال ۲۰۲۳، این صندوق با ثبت حجم معاملات روزانهای معادل ۵۰۰ میلیون دلار عملکردی فراتر از انتظار نشان داد. جالب اینجاست که این حجم حتی از معاملات روزانه برخی از بزرگترین شرکتهای حاضر در شاخص S&P 500، مانند تسلا و متا (فیسبوک سابق)، نیز بیشتر بود. چنین عملکردی نه تنها توجه فعالان بازار مالی را جلب کرد، بلکه بحثها و تحلیلهای گستردهای را در مورد پذیرش ابزارهای مالی نوین و نقش آنها در شاخصهای سنتی به راه انداخت.
این موفقیت نشان میدهد که صندوقها و ابزارهای مالی مبتنی بر رمزارز توانایی رقابت با شرکتهای بزرگ را دارند و میتوانند سهم قابل توجهی از حجم معاملات و سرمایهگذاری در بازارهای مالی را به خود اختصاص دهند. با این حال، همانطور که بعداً مشخص شد، معیارهای سنتی ورود به شاخصها، تنها بر اساس حجم معاملات و محبوبیت ابزارها نیست و عوامل دیگری همچون ساختار نهادی و ماهیت دارایی نیز مورد توجه قرار میگیرد.
چرا BITO وارد شاخص S\&P 500 نشد؟
با وجود موفقیت قابل توجه و حجم معاملات چشمگیر، بیتو نتوانست به جمع شرکتهای شاخص S&P 500 راه پیدا کند. دلیل اصلی این موضوع به ساختار بنیادین آن بازمیگردد؛ چرا که BITO یک صندوق قابل معامله در بورس (ETF) است و نه یک شرکت سهامی عام. از آنجا که شاخص S&P 500 تنها شامل شرکتهای بزرگ و دارای ارزش بازار مشخص میشود، صندوقهای ETF به طور طبیعی در چارچوب این شاخص قرار نمیگیرند.
این نکته بیانگر آن است که حتی اگر یک صندوق مانند بیتو از نظر حجم معاملات روزانه با برخی از بزرگترین شرکتهای حاضر در بازار رقابت کند یا حتی از آنها پیشی بگیرد، باز هم به دلیل ماهیت متفاوتش، شرایط ورود به این شاخص معتبر را نخواهد داشت. به عبارت دیگر، معیارهای کمیته S&P 500 فراتر از صرفاً حجم معاملات یا محبوبیت در میان سرمایهگذاران است و ساختار نهادی دارایی نیز نقش تعیینکنندهای در پذیرش یا رد آن دارد.
برخی تحلیلگران معتقدند که همین موضوع باعث بروز انتقادها و بحثهای زیادی در جامعه مالی شده است، چرا که حذف صندوقهایی مانند BITO میتواند نشانهای از مقاومت ساختارهای سنتی در برابر نوآوریهای مالی و داراییهای دیجیتال تلقی شود. در مقابل، عدهای دیگر تاکید میکنند که چنین رویکردی برای حفظ یکپارچگی و ثبات شاخص ضروری است، زیرا ورود ابزارهای مالی نوظهور میتواند ترکیب سنتی S&P 500 را دستخوش تغییرات پیشبینینشده کند.
با این حال، منتقدان بر این باورند که این تصمیم نشاندهنده تعصب سیستم مالی سنتی در برابر داراییهای دیجیتال است. آنها استدلال میکنند که حجم معاملات، میزان تقاضا و نقش سرمایهگذاران خرد و نهادی باید در معیارهای انتخاب برای ورود به شاخصها اهمیت بیشتری داشته باشد. به ویژه در دنیای امروز که رمزارزها جایگاه قابل توجهی در بازارهای مالی پیدا کردهاند و سرمایهگذاران زیادی به آنها توجه نشان میدهند، محدود کردن دسترسی این ابزارها به شاخصهای معتبر میتواند پیام نادرستی به بازار مخابره کند.
به گفته این منتقدان، نادیده گرفتن پتانسیل و اثرگذاری رمزارزها ممکن است نوآوری مالی را محدود کند و فرصتهای تازهای را که این بازار نوظهور ایجاد میکند، از سرمایهگذاران سلب نماید. آنها تاکید دارند که ایجاد چارچوبهای مدرن و منعطف که هم امنیت سرمایهگذاری را تضمین کند و هم از پذیرش ابزارهای نوین حمایت نماید، میتواند به رشد پایدار اکوسیستم رمزارز و ابزارهای مالی دیجیتال کمک کند.
حذف تسلا و متا از شاخص
جالب است بدانیم که تنها بیتو با تصمیمات سختگیرانه کمیته شاخص مواجه نشد، بلکه شرکتهای بزرگی مانند تسلا و متا (فیسبوک سابق) نیز به دلایل گوناگون از فهرست S&P 500 کنار گذاشته شدند. این موضوع بهخوبی نشان میدهد که معیارهای ورود و ماندگاری در این شاخص صرفاً به حجم معاملات روزانه یا ارزش بازار محدود نمیشود. در واقع، شاخص S&P 500 مجموعهای از فاکتورهای پیچیده را در نظر میگیرد؛ عواملی مانند میزان پایداری مالی شرکتها، سطح سودآوری، شفافیت در گزارشهای مالی و ساختار عملیاتی نقش پررنگی در تصمیمگیری دارند.
از سوی دیگر، حذف شرکتهای بزرگی مانند تسلا و متا، این پیام را به بازار مخابره میکند که حتی غولهای فناوری نیز در برابر استانداردهای سختگیرانه این شاخص مصون نیستند. همین مسئله باعث شده تحلیلگران تاکید کنند که ورود یا خروج از S&P 500 بیش از آنکه به یک عامل خاص وابسته باشد، حاصل ترکیبی از عملکرد مالی، ثبات در کسبوکار و انطباق با معیارهای نظارتی است.
واکنش بازار و تحلیل کارشناسان
کارشناسان بازار مالی معتقدند که کنار گذاشتن صندوقهای رمزارزی و ابزارهای مالی نوین از شاخص S&P 500 نشانهای از مقاومت نهادهای سنتی در برابر پذیرش نوآوریهای مالی است. آنها هشدار میدهند که چنین رویکردی میتواند سرمایهگذاران را از فرصتهای جدید محروم کند و همچنین روند توسعه و پذیرش ابزارهای مالی نوین، مانند ETFهای مبتنی بر رمزارز، را کند نماید.
از سوی دیگر، برخی تحلیلگران معتقدند که این تصمیم بیش از آنکه ناشی از تعصب یا مقاومت در برابر نوآوری باشد، بازتابی از چارچوبها و معیارهای دقیق شاخص S&P 500 است. شاخص بیشتر بر شرکتهای سنتی و ساختارهای سازمانی آنها تمرکز دارد و در نتیجه ابزارهای مالی مانند صندوقها و ETFهای نوظهور، حتی با حجم معاملات بالا، به دلیل ماهیت متفاوت خود، نمیتوانند به راحتی وارد این شاخص شوند.
این اختلاف دیدگاه نشان میدهد که بازارهای سنتی هنوز در حال تطبیق با نوآوریهای مالی دیجیتال هستند و پذیرش کامل آنها نیازمند زمان، شفافسازی قوانین و ایجاد اعتماد بیشتر در میان سرمایهگذاران است. در همین حال، صندوقها و محصولات مالی جدید میتوانند با اثبات کارایی و سودآوری خود، به تدریج جایگاه خود را در اکوسیستم مالی جهانی تثبیت کنند و به توسعه پایدار بازار رمزارز کمک کنند.
آینده صندوقهای رمزارزی در بازارهای سنتی
با توجه به رشد سریع بازار رمزارزها و استقبال گسترده سرمایهگذاران، انتظار میرود که در آینده تغییراتی اساسی در رویکرد نهادهای مالی سنتی ایجاد شود. پذیرش صندوقها و ابزارهای مبتنی بر رمزارز در شاخصهای معتبر جهانی میتواند نقش مهمی در افزایش اعتماد سرمایهگذاران ایفا کند و زمینهساز ورود سرمایههای کلان و نهادی به این حوزه نوظهور شود. چنین تحولی میتواند نه تنها بازار رمزارزها را پایدارتر کند، بلکه مسیر توسعه ابزارهای مالی نوین مانند ETFهای رمزارزی و صندوقهای سرمایهگذاری دیجیتال را هموار سازد.
با این حال، فعلاً به نظر میرسد که صندوقهای رمزارزی و سایر ابزارهای مالی نوین باید مسیر دشوارتری را برای کسب جایگاه در بازارهای سنتی طی کنند. این مسئله یادآور تضاد دیرینه بین نوآوری مالی و ساختارهای قدیمی بازار است؛ تضادی که آینده بازار رمزارزها تا حد زیادی به حل آن وابسته خواهد بود. نهادهای مالی سنتی معمولاً تمایل دارند چارچوبهای محافظهکارانه خود را حفظ کنند، حتی اگر ابزارهای جدید پتانسیل افزایش بازده و تنوع در سرمایهگذاری را داشته باشند.
کارشناسان معتقدند که گذر از این مقاومت سنتی نیازمند زمان، تنظیم قوانین شفاف و ایجاد اعتماد در میان سرمایهگذاران است. با گسترش پذیرش فناوری بلاکچین و معرفی محصولات مالی شفاف، احتمالاً شاهد یکپارچگی بیشتر بین بازارهای سنتی و دنیای رمزارز خواهیم بود. در این مسیر، صندوقها و ابزارهای رمزارزی میتوانند نقش پیشران نوآوری مالی را ایفا کنند و به رشد پایدار اکوسیستم دیجیتال کمک نمایند.