رمز ارز بیش از یک دهه است که وعده ارائه یک پارادایم مالی کاملاً جدید را داده است. هرچند تا حدی این وعده برای بسیاری از مردم محقق شده، اما این صنعت همچنان مبهم و ناامن به نظر میرسد. فناوری آن بدون تردید قدرتمند است، اما تجربه کاربری اغلب با ابزارهای پراکنده، تصمیمات غیرقابل بازگشت و قوانین نامشخص همراه است.
پژمک کووالچیک، مدیرعامل و یکی از بنیانگذاران Ramp Network، سالهاست که در مرز میان مالی سنتی و وب۳ فعالیت میکند. در گفتوگوی پیش رو، او درباره موانع واقعی که پذیرش روزمره رمز ارز را کند میکند، جریانهای نظارتی که طراحی محصولات را در سراسر جهان دگرگون میسازند، و اینکه چرا آینده داراییهای دیجیتال بیش از نوآوری، به ایجاد حس ارزشمندی، امنیت و آشنایی برای کاربران وابسته است، صحبت میکند.

شما سالها تلاش کردهاید تا ورود به رمز ارز را آسانتر کنید. به نظر شما بزرگترین موانع باقیمانده برای ورود کاربران عادی به وب۳ چیست و صنعت چگونه میتواند آنها را رفع کند؟
بزرگترین مانع امروز، عدم قطعیت است؛ نه موانع فنی، بلکه این حس که برای مشارکت ایمن باید متخصص باشید. مردم نگران اشتباهات غیرقابل بازگشت، انتخاب دارایی اشتباه یا تعامل با چیزی هستند که برایشان شفاف نیست. صنعت همچنان مانند یک رشته مهندسی ارتباط برقرار میکند، نه یک اکوسیستم مالی.
راهحل، شفافیت و پیشبینیپذیری است؛ نه با سادهسازی بیش از حد رمز ارز، بلکه با ارائه آن به شیوهای که با نحوه استفاده مردم از خدمات مالی دیجیتال همخوانی داشته باشد. زمانی که خرید یا تبدیل داراییها به اندازه شارژ کیف پول دیجیتال آشنا باشد، مانع روانی کاهش مییابد. این همان مسیری است که ما در Ramp Network دنبال میکنیم: یک حساب واحد که در آن میتوانید خرید، فروش، تبدیل، ارسال و برداشت انجام دهید، بدون اینکه مدام به شبکهها یا ابزارها فکر کنید.
برای پیشرفت صنعت، باید بار ذهنی کاربران را کاهش دهیم، به زبان آنها صحبت کنیم و اقدامات را ایمن، منسجم و شهودی جلوه دهیم. وقتی تجربه کاربری آشنا باشد، پذیرش نیز اتفاق میافتد.
محیط نظارتی برای ارائهدهندگان خدمات ورود و خروج به رمز ارز در سالهای اخیر به سرعت تغییر کرده است. تفاوتهای جهانی در مجوزدهی و رعایت مقررات چگونه بر طراحی محصول و نوآوری در این حوزه تأثیر میگذارد؟
امروزه مقررات یکی از بزرگترین عوامل شکلدهنده معماری محصولات است. ما در مناطقی فعالیت میکنیم که فلسفه داراییهای دیجیتال در آنها تفاوت زیادی دارد: اروپا به سمت یکپارچگی از طریق MiCA حرکت میکند و ایالات متحده نیز از یک سیستم ایالتی پراکنده به سمت شفافیت فدرال بیشتر با قوانین جدید مانند GENIUS Act و CLARITY Act و اعطای مجوزهای فدرال به شرکتهای رمز ارز پیش میرود. این تحولات نشانهای از پذیرش کلی بازار رمز ارز در آمریکا است. در مقابل، بسیاری از بازارهای آمریکای لاتین تحت تأثیر تورم بالا، کنترل سرمایه و جمعیت زیاد بدون دسترسی به بانک هستند. همین شرایط باعث جذابیت بالای استیبلکوینها برای کاربران شده، اما در عین حال، نهادهای نظارتی را نسبت به پرداختها، تبدیل ارز و دسترسی به دلار محتاطتر میکند.
این وضعیت جهانی باعث میشود نوآوری باید به صورت ماژولار انجام شود. نمیتوان یک جریان جهانی واحد ساخت و انتظار داشت در همه جا قابل استفاده باشد. در عوض، باید قابلیتهای اصلی مانند ورود، خروج، تبدیل و کیف پول استیبلکوین را طراحی کرد و اجازه داد لایه مقررات تعیین کند که هر بازار چگونه میتواند از آنها بهرهمند شود.
یکی از روندهای جالب این است که بازارهای نوظهور اغلب هنگام تدوین قوانین خود به چارچوبهای کشورهای پیشرفته نگاه میکنند. بنابراین، تلاش ما برای تطبیق با مقررات سختگیرانهتر، مانند انتظارات FCA یا الزامات آینده MiCA، معمولاً ما را در زمان تدوین استانداردهای جدید در حوزههای قضایی دیگر، جلوتر از رقبا قرار میدهد.
شرکتهایی موفق خواهند شد که آمادگی برای دریافت مجوز و رعایت مقررات را به عنوان یک مزیت استراتژیک ببینند، نه صرفاً یک الزام دفاعی. در این دسته، اعتماد به یک ویژگی محصول تبدیل میشود.
زیرساخت رمز ارز اغلب بین سهولت استفاده و کنترل کاربر تعادل برقرار میکند. شرکتها چگونه میتوانند دسترسیپذیری را بدون قربانی کردن تمرکززدایی، حریم خصوصی یا شفافیت بهبود دهند؟
یک تصور غلط وجود دارد که سهولت استفاده و کنترل کاربر در تضاد با یکدیگرند. آنچه کاربران میخواهند، توانمندسازی بدون شکنندگی است. آنها مالکیت شخصی داراییها را میخواهند، بدون اینکه نگران باشند فراموشی یک عبارت بازیابی باعث از دست رفتن داراییشان شود. آنها حریم خصوصی میخواهند، بدون اینکه احساس کنند با مقررات در تضاد هستند. آنها شفافیت را زمانی میخواهند که اهمیت دارد و سادگی را زمانی که ضرورتی ندارد.
پاسخ در انتزاع مسئولانه نهفته است. باید به کاربران اجازه داد داراییهای خود را مستقیماً نگه دارند، در حالی که بار عملیاتی مدیریت کلید، مدیریت گس و انتخاب شبکه را از دوش آنها برداشت. این همان فلسفهای است که ما در Ramp Network برای کیف پول خود داریم: کاربران کنترل را حفظ میکنند، اما تجربه کاربری با شیوههای مالی مدرن هماهنگ است.
نکته مهم این است که تمرکززدایی یک طیف است، نه یک حالت صفر و یک. کاربران مختلف درجات متفاوتی از استقلال را میخواهند. برخی مدیریت کلیدها و امضای تراکنشها را ترجیح میدهند، برخی دیگر به دنبال مکانیسمهای بازیابی، شبکههای ایمنی و محافظتهای بیشتر هستند. صنعت باید بداند که ارائه گزینههای مختلف، نه یک ضعف، بلکه یک ضرورت برای پذیرش گستردهتر است.
در نهایت، دسترسیپذیری و تمرکززدایی زمانی میتوانند یکدیگر را تقویت کنند که شرکتها بر توانمندسازی کاربران و حذف پیچیدگیهای غیرضروری تمرکز کنند. اگر توانمندسازی، شفافیت و پیشفرضهای ایمن را در اولویت قرار دهیم، صنعت سریعتر رشد خواهد کرد.
Ramp پل ارتباطی میان زیرساخت مالی سنتی و اقتصاد رمز ارز است. از دیدگاه شما، چالشهای کلیدی فنی یا سیاستی برای دستیابی به تعاملپذیری یکپارچه میان این دو سیستم چیست؟
مالی سنتی و رمز ارز بر پایههای کاملاً متفاوتی ساخته شدهاند. سیستمهای سنتی به واسطهها، زمانبندیهای روزانه و چرخههای تسویه کند متکی هستند. رمز ارز فرض میکند ارزش باید به صورت آنی، ۲۴ ساعته و با قوانین برنامهپذیر منتقل شود. دستیابی به تعاملپذیری واقعی یعنی همسویی این دو دیدگاه، نه صرفاً اتصال APIها.
چالش اصلی، هماهنگسازی تمام فرآیندهای مرتبط با یک تراکنش است: احراز هویت، پیشگیری از تقلب، نقدینگی، تبدیل ارز و تسویه روی زنجیره. کاربران انتظار دارند این فرآیند آنی باشد، اما در پشت صحنه، این سیستمها رفتار بسیار متفاوتی دارند.
در اینجا شرکتهایی مانند Ramp Network نقش لایه هماهنگکننده را ایفا میکنند تا پیچیدگیها را جذب کنند و کاربران و شرکا انتقال ارزش را به صورت یکپارچه تجربه کنند، نه دو سیستم جداگانه. اگر این کار به خوبی انجام شود، تفاوت میان دارایی فیات و دارایی دیجیتال از بین میرود و مردم با ارزش دیجیتال همانگونه تعامل میکنند که با پول عادی رفتار میکنند.
با رشد استیبلکوینها، ارزهای دیجیتال بانک مرکزی (CBDC) و داراییهای توکنیزهشده، نقش ارائهدهندگان خدمات ورود و خروج به رمز ارز در سالهای آینده چگونه تغییر خواهد کرد؟
ارائهدهندگان خدمات ورود و خروج به رمز ارز هماکنون بخش حیاتی زیرساخت مالی هستند، اما با دیجیتالی شدن داراییهای بیشتر، نقش آنها در حال گسترش است. استیبلکوینها، سپردههای توکنیزهشده، داراییهای دنیای واقعی و حتی CBDCها همگی به یک درگاه قابل اعتماد نیاز دارند تا کاربران بتوانند با یک حساب و یک بار احراز هویت، بین انواع مختلف ارزش جابجا شوند.
این دسته از شرکتها از ابزارهای ساده تبدیل به پیونددهندههای اصلی اقتصاد دارایی دیجیتال تبدیل میشوند. به همین دلیل ما در Ramp Network قابلیت تبدیل و کیف پول استیبلکوین را معرفی کردیم. کاربران به دنبال گزینههای متنوع هستند: خرید دارایی، انتقال آن به زنجیره، تبدیل در آینده یا ارسال آنی به دیگران. شرکتهایی که بتوانند این مسیرها را به صورت ایمن و منسجم ارائه دهند، به نقطه ورود پیشفرض به وب۳ تبدیل خواهند شد.
با نگاه به سال ۲۰۲۵ و پس از آن، چه تحولات فناورانه، نظارتی یا فرهنگی بیشترین تأثیر را بر نحوه تعامل مردم با داراییهای دیجیتال در زندگی مالی روزمرهشان خواهد داشت؟
سه عامل اصلی پذیرش را در سالهای آینده شکل خواهند داد: شفافیت، یکپارچگی و سهولت.
شفافیت از مقررات میآید. هرچند این شفافیت در سراسر جهان یکسان نخواهد بود، اما وجود چارچوبهای روشن، استیبلکوینها و خدمات دارایی دیجیتال را مشروعیت میبخشد و به مصرفکنندگان و نهادها اعتماد به مشارکت میدهد. وقتی مردم بدانند چه چیزی ایمن، مجاز و تحت نظارت است، با آزادی بیشتری وارد عمل میشوند.
یکپارچگی در سمت کاربر رخ میدهد. ما از دنیای ابزارهای پراکنده به سمت تجربههای یکپارچه حرکت میکنیم که خرید، تبدیل، ذخیره و ارسال همه در یک مکان انجام میشود. نسل جدیدی وجود دارد که در کیف پولهای دیجیتال زندگی میکند، چه در امور مالی و چه در بازی. برای آنها مدیریت ارزش دیجیتال کاملاً شهودی است. با سادهتر شدن تجربهها، این رفتار به عموم مردم نیز سرایت میکند.
و سهولت از انتزاع بهتر حاصل میشود. مردم دیگر به زنجیرهها، توکنهای گس و پلها فکر نخواهند کرد، بلکه به نتایج فکر میکنند: خرید، انتقال، تبدیل، برداشت. پیچیدگیهای زیرساختی همچنان وجود خواهند داشت، اما دیگر مسیر کاربر را شکل نمیدهند.
به نظر من، پذیرش زمانی شتاب میگیرد که کسبوکارهای بیشتری مستقیماً با استیبلکوینها کار کنند. هماکنون شرکتهای پرداخت، بانکها و پلتفرمهای تجارت الکترونیک در حال آزمایش تسویه و پرداخت با دلار دیجیتال هستند. هرچه افراد بیشتری برای کار فرامرزی یا تجارت آنلاین استیبلکوین دریافت کنند، بخشی از آنها به تدریج فراتر از تبدیل ساده خواهند رفت؛ ممکن است به داراییهای دیگر تبدیل کنند، سود کسب کنند یا خدمات جدید وب۳ را امتحان کنند. مواجهه با این فضا کنجکاوی ایجاد میکند و کنجکاوی به مشارکت میانجامد.
هدف ما در Ramp Network ساخت زیرساختی است که این نتایج را به اقدامات روزمره تبدیل کند و داراییهای دیجیتال را به جریان اصلی زندگی بیاورد.
توضیح: محتوای این مصاحبه صرفاً جهت اطلاعرسانی ارائه شده و توصیه مالی، پیشنهاد سرمایهگذاری یا تأیید هیچ پروژه، پروتکل یا دارایی خاصی نیست. حوزه رمز ارز با ریسک و نوسان همراه است. توصیه میشود خوانندگان پیش از هر تصمیم مالی، تحقیقات خود را انجام داده و با متخصصان واجد شرایط مشورت کنند. این مصاحبه با همکاری Ramp Network انجام شده و محتوای آن با توافق طرفین بازبینی و تأیید شده است. برای وضوح و خوانایی، ویرایشهای جزئی صورت گرفته اما ماهیت و لحن گفتوگو حفظ شده است.
><p>منبع: لینک خبر






