بازگشت تغییر در جهت قیمت یک دارایی است. ریورسال Reversal ممکن است به صورت صعودی یا نزولی باشد. به دنبال صعود ، یک ریورسال به سمت نزولی خواهد بود. پس از روند نزولی ، بازگشت به حالت صعودی خواهد بود. بازگشت ها بر اساس جهت کلی قیمت است و به طور معمول مبتنی بر یک یا دو دوره / کندل در نمودار نیستند.
برخی از شاخص ها ، از جمله میانگین متحرک ، نوسان ساز یا کانال ممکن است در جداسازی روند و همچنین ریورسال های نطقه ای کمک کند. ممکن است بازگشت ها با شکستن ها مقایسه شوند.
پیشگویی های کلیدی
- بازگشت وقتی است که جهت روند قیمت تغییر کرده است ، از پایین رفتن به بالا یا بالعکس.
- معامله گران سعی می کنند از مواضعی که مطابق با روند قبل از بازگشت باشد ، خارج شوند یا یک بار مشاهده کنند که ریورسال در جریان است.
- بازگشت ها معمولاً به تغییرات قیمت بزرگ اشاره می کنند ، جایی که روند جهت را تغییر می دهد. اقدامات ضد خلاف کوچک در برابر روند ، عقبگرد یا تحکیم نامیده می شوند.
- هنگامی که شروع به رخ دادن میکند ، یک بازگشت از پولبک قابل تشخیص نیست. معکوس ادامه می یابد و روند جدیدی را شکل می دهد ، در حالی که پولبک پایان می یابد و سپس قیمت در جهت روند شروع به حرکت میکند.
بازگشت به شما چه می گوید؟

چرخش بازگشت اغلب در معاملات روزانه اتفاق می افتد و خیلی سریع اتفاق می افتد ، اما همچنین طی روزها ، هفته ها و سال ها اتفاق می افتد. ریورسال در بازه های زمانی مختلف که مربوط به معامله گران مختلف است رخ می دهد. یک برگرداندن روزانه در یک نمودار پنج دقیقه ای برای یک سرمایه گذار بلند مدت که در نمودارهای روزانه یا هفتگی توقع تماشای بازگشت دارد ، مهم نیست. با این حال ، معکوس پنج دقیقه ای برای معامله گر روزانه بسیار مهم است.
روند صعودی ، که مجموعه ای از اوج های نوسان بالاتر و پایین تر است ، با تغییر به یک سری از بلندی های پایین و پایین ، دوباره به روند نزولی تبدیل می شود. روند نزولی ، که یک سری سطح های پایین تر و پایین تر است ، با تغییر به یک سری از بلندی های بالاتر و پایین تر ، به روند صعودی تبدیل می شود.
روندها و بازگشت ها را می توان تنها براساس اقدام قیمت ، همانطور که در بالا توضیح دادیم ، شناسایی کرد ،و البته که سایر معامله گران استفاده از شاخص ها را ترجیح می دهند. جابجایی میانگین ها ممکن است به ردیابی هر دو روند و ریورسال زدن کمک کند. اگر قیمت بالاتر از یک میانگین متحرک در حال افزایش باشد روند صعودی است ، اما وقتی قیمت پایین تر از میانگین متحرک قرار می گیرد که می تواند سیگنال قوی بازگشت باشد.
خطوط روند همچنین برای مشاهده بازگشت ها استفاده می شوند. از آنجایی که روند صعودی پایین تر می آید ، می توان یک روند را در امتداد آن پایین ترها ترسیم کرد. هنگامی که قیمت پایین تر از روند قرار می گیرد ، این می تواند ریورسال روند باشد.
اگر بازگشت ها به راحتی قابل مشاهده بودند و تمایز آن از سر و صدا یا عقب نشینی های کوتاهه تجارت ،آسان خواهد بود. اما اینطور نیست چه با استفاده از عملکرد قیمت و چه از شاخص ها ، بسیاری از سیگنال های کاذب رخ می دهد و گاهی اوقات بازگشت به سرعت اتفاق می افتد که معامله گران قادر به سرعت کافی برای جلوگیری از ضرر بزرگ نیستند.
نمونه ای از نحوه استفاده از بازگشت

نمودار حرکت صعودی در یک کانال را نشان میدهد که باعث میشود سطوح کلی بالا و پایین به صورت تدریجی افزایش یابند. قیمت ابتدا از کانال خارج میشود و به زیر خط روند میرسد که این میتواند نشانهای از یک Reversal یا تغییر روند احتمالی باشد. همچنین، زمانی که قیمت پایینتر رفته و زیر کف کانال حرکت میکند، این موضوع بیشتر برگشت روند به سمت نزولی را تأیید میکند.
قیمت با حرکت به سمت پایین و ثبت کفهای پایینتر و قلههای پایینتر ادامه مییابد. تا زمانی که قیمت نتواند قلههای بالاتر و کفهای بالاتر ایجاد کند، نمیتوان انتظار داشت که یک Reversal به روند صعودی رخ دهد. البته، حرکتهای جزئی بالاتر از روند نزولی میتوانند به عنوان سیگنال هشدار برای یک Reversal زودهنگام در نظر گرفته شوند.
با اشاره به کانال افزایشی، این مثال به خوبی نشاندهنده ذهنیت تحلیل روند و مفهوم بازگشت یا Reversal است. در این مسیر، ممکن است قیمت چندین بار کفهای پایینتر نسبت به نوسان قبلی ایجاد کند، اما مسیر کلی همچنان صعودی باقی بماند. این حالت معمولاً در قالب پولبک یا اصلاح روند دیده میشود که هنوز به معنی Reversal کامل نیست.
تفاوت بین بازگشت و پولبک
بازگشت یا Reversal به معنای تغییر جهت روند قیمت یک دارایی است که میتواند از روند صعودی به نزولی یا بالعکس تغییر کند. این تغییر روند معمولاً نشاندهنده تغییر عمده در احساسات بازار و تصمیمات معاملهگران است. در مقابل، پولبک (Pullback) یک حرکت موقت و مخالف جهت روند اصلی است که باعث نمیشود روند کلی معکوس شود، بلکه بیشتر به عنوان یک اصلاح کوتاهمدت در داخل روند شناخته میشود.
در روند صعودی، قیمت با تشکیل اوجهای بالاتر و کفهای بالاتر شناخته میشود؛ به این معنا که هر نوسان قیمتی نسبت به نوسان قبلی، بالاتر و قویتر است. همچنین سرعت حرکت قیمت به سمت بالا نیز معمولاً افزایش مییابد. در این شرایط، ضربات پشتی یا کفهای قیمت معمولاً پایینترین سطوح حمایتی را تشکیل میدهند که در برابر فشار فروش مقاومت میکنند.
برای آنکه یک Reversal واقعی در روند صعودی اتفاق بیفتد، لازم است قیمت در بازه زمانی مد نظر معاملهگر (که میتواند کوتاهمدت یا بلندمدت باشد) به زیر کفهای قبلی سقوط کند و ساختار روند تغییر کند. این تغییر نشانه آن است که کنترل بازار از دست خریداران خارج شده و فروشندگان وارد میدان شدهاند.
اغلب شروع یک Reversal با پولبکهای احتمالی همراه است؛ یعنی قیمت ابتدا یک حرکت مخالف کوچک (پولبک) انجام میدهد که ممکن است معاملهگران را به اشتباه بیندازد و آنها فکر کنند روند همچنان پابرجاست. اما اگر این پولبک نتواند حمایتهای قبلی را حفظ کند و قیمت به سمت پایینتر حرکت کند، میتوان نتیجه گرفت که Reversal واقعی در حال شکلگیری است.
به طور کلی، تشخیص تفاوت بین پولبک و Reversal از اهمیت بالایی برخوردار است، زیرا تصمیمات معاملهگران و استراتژیهای معاملاتی بر اساس آنها شکل میگیرد. استفاده از ابزارهای تحلیلی مختلف مانند خطوط حمایت و مقاومت، اندیکاتورهای حجم، شاخصهای مومنتوم و الگوهای کندلاستیک میتواند در تشخیص دقیقتر این تغییر روندها کمک کند و ریسک معاملات را کاهش دهد.
محدودیت در استفاده از بازگشت

یکی از اصول بنیادین در بازارهای مالی که اغلب توسط معاملهگران نادیده گرفته میشود، بازگشت (Reversal) قیمتهاست. واقعیت این است که هیچ روندی تا ابد ادامه ندارد. بازارها، درست مانند زندگی واقعی، پر از نوسان و تغییر مسیر هستند. روندهای صعودی یا نزولی پس از مدتی انرژی خود را از دست میدهند و جای خود را به روندی معکوس میدهند.
نادیده گرفتن این چرخه طبیعی، میتواند برای سرمایهگذاران بسیار پرهزینه باشد. بسیاری از معاملهگران تنها درگیر هیجان لحظهای رشد قیمت میشوند، بدون آنکه به احتمال بازگشت و اصلاح فکر کنند. در چنین شرایطی، خطر از دست دادن سود یا حتی ورود به ضرر، بسیار بیشتر از چیزی است که ابتدا تصور میشود.
به عنوان نمونه، تصور کنید معاملهگری با دیدگاه خوشبینانه به سهمی نگاه میکند که از ۴ دلار به ۵ دلار رسیده است. او با خود فکر میکند که این سهم حالا در موقعیتی قرار دارد که میتواند به رشدهای چشمگیرتری دست یابد؛ شاید ۶ یا ۷ دلار و حتی بالاتر! اما آنچه فراموش میشود، واقعیت تلخ “بازگشت” است. قیمت ممکن است نهتنها به رشد ادامه ندهد، بلکه روندی معکوس را آغاز کند و حتی به زیر قیمت اولیه سقوط کند.
آنها روند صعودی را بالا بردند، اما اکنون سهام در حال کاهش است و به ۴، ۳ دلار، و سپس ۲ دلار میرسد. قبل از اینکه سهام به ۲ دلار برسد، علائم Reversal به خوبی آشکار بود. به احتمال زیاد آنها قبل از اینکه قیمت به ۴ دلار برسد قابل مشاهده بودند. بنابراین، با رعایت بازگشت، معاملهگر میتوانست سود را قفل کرده یا خود را از موقعیت از دست دادن سرمایه خارج نگه دارد.
چرا تشخیص Reversal واقعی دشوار است؟
یکی از پیچیدهترین چالشهایی که معاملهگران با آن روبهرو هستند، این است که در لحظه وقوع تغییرات قیمتی، نمیتوان با قطعیت گفت که آیا با یک Reversal واقعی طرف هستیم یا صرفاً با یک پولبک (Pullback) موقت. این ابهام باعث میشود تصمیمگیری در لحظات بحرانی بسیار دشوار شود و بسیاری از افراد یا خیلی زود از معامله خارج میشوند، یا دیر متوجه برگشت میشوند و متحمل ضرر میگردند.
در واقع، ماهیت یک Reversal معمولاً فقط در گذشته قابلتشخیص است. زمانی که قیمت بخش زیادی از مسیر بازگشت را طی کرده و بخش قابل توجهی از سود پیشین را از بین برده است، تازه میتوان با اطمینان گفت که روند واقعاً تغییر کرده است. اما متأسفانه در این نقطه، بسیاری از معاملهگران یا فرصت خروج بهموقع را از دست دادهاند یا با ضرر چشمگیری مواجه شدهاند.
به همین دلیل، معاملهگران حرفهای که به سبک روندی (Trend Following) کار میکنند، ترجیح میدهند پیش از شکلگیری کامل یک Reversal از بازار خارج شوند. آنها ترجیح میدهند زمانی سود خود را تثبیت کنند که قیمت هنوز در جهت روند حرکت میکند، حتی اگر در نهایت بخشی از سود بالقوه را از دست بدهند. از نگاه این معاملهگران، حفظ سرمایه و اجتناب از تردید در لحظات حساس، بسیار مهمتر از شکار آخرین نقطه سود است.
این استراتژی به آنها اجازه میدهد که دیگر دغدغهی همیشگی معاملهگران را نداشته باشند:
“آیا این حرکت برخلاف روند، یک Reversal واقعی است یا فقط یک اصلاح موقتی (Pullback)؟”
با خروج بهموقع و برنامهریزیشده از معامله، معاملهگر نهتنها از فرسایش سود جلوگیری میکند، بلکه مهمتر از آن، ثبات روانی و تمرکز ذهنی خود را حفظ مینماید. این موضوع، یکی از مهمترین عوامل موفقیت بلندمدت در بازارهای مالی است. در شرایطی که بسیاری از افراد پس از مشاهده اصلاحات کوچک یا نوسانات متضاد دچار اضطراب و تصمیمگیریهای عجولانه میشوند، معاملهگر با استراتژی مشخص دقیقاً میداند که چه زمانی وارد شود و چه زمانی با حفظ سود، بازار را ترک کند.
این رویکرد باعث میشود معاملهگر درگیر تفسیرهای متناقض و سیگنالهای پراکنده بازار نشود. او به جای اینکه در لحظه تصمیم بگیرد که آیا این حرکت قیمت یک Reversal واقعی است یا صرفاً یک Pullback موقت، از پیش تعیین کرده که در چه شرایطی معامله را خواهد بست. در نتیجه، شک و تردید از فرآیند تصمیمگیری او حذف میشود و جای خود را به اعتماد به سیستم معاملاتی و آرامش ذهنی میدهد.
در واقع، این گروه از معاملهگران به خوبی میدانند که سود مستمر در بازار، نه حاصل هیجان و پیشبینیهای احساسی، بلکه نتیجهی پیروی مداوم از قوانین مشخص معاملاتی است. آنها به جای دنبال کردن هر نوسان و واکنش به هر کندل، با ذهنی آرام و استراتژیای پایدار در بازی باقی میمانند. چنین طرز تفکری است که در نهایت، ماندگاری و رشد سرمایه را تضمین میکند.
سیگنالهای دروغین در Reversal؛ دشمن پنهان معاملهگران
در دنیای پرتلاطم معاملات، بسیاری از افراد صرفاً با مشاهدهی نشانههای ظاهری یا چند کندل خاص، وارد موقعیتهای معاملاتی میشوند. آنها بهمحض دیدن یک الگوی بازگشتی یا کاهش موقت قیمت، تصور میکنند که روند اصلی به پایان رسیده و یک Reversal واقعی در حال شکلگیری است. اما این یکی از رایجترین و خطرناکترین دامهای روانی بازار است که بسیاری از معاملهگران، بهخصوص افراد کمتجربه، در آن گرفتار میشوند.
واقعیت این است که همهی Reversalهایی که در نمودار ظاهر میشوند، واقعی و قابلاعتماد نیستند. گاهی اوقات، قیمت بهصورت موقت دچار نوسان میشود و الگویی شبیه به بازگشت روند ایجاد میکند؛ اما این تغییر جهت فقط یک توقف کوتاه در مسیر روند اصلی است. در این حالت، بازار خیلی زود به حرکت پیشین خود بازمیگردد و حتی با قدرت بیشتری آن را ادامه میدهد. چنین حالتی را اصطلاحاً سیگنال دروغین Reversal یا بازگشت تقلبی (Fake Reversal) مینامند.
این نوع فریبها معمولاً در نقاطی رخ میدهند که معاملهگران انتظار یک چرخش را دارند — مثلاً پس از یک روند صعودی شدید، با دیدن یک کندل نزولی یا شکست کوچک در حمایت، برخی گمان میکنند اصلاح سنگینی در راه است. اما کمی بعد متوجه میشوند که بازار تنها یک تلهی روانی برای شکار سفارشها ساخته است و حالا در جهت قبلی، حتی با شدت بیشتر در حال پیشروی است.
تشخیص یک Reversal واقعی از یک Reversal دروغین، یکی از مهمترین مهارتهایی است که هر معاملهگر باید در مسیر حرفهای شدن یاد بگیرد.
چرا سیگنالهای دروغین Reversal اتفاق میافتند؟
وجود این نوع از فریبها در بازار، به دلایل متعددی بازمیگردد:
- نوسانات کوتاهمدت: بازارهای مالی، مخصوصاً بازارهایی با نقدشوندگی بالا مانند ارزهای دیجیتال یا فارکس، بهطور طبیعی پرنوسان هستند. این نوسانات میتوانند سیگنالهایی شبیه به Reversal ایجاد کنند که در واقع ادامهی همان روند قبلیاند.
- سیگنالهای ناتمام در اندیکاتورها: بسیاری از معاملهگران تنها به یک اندیکاتور مانند RSI، MACD یا میانگین متحرک تکیه میکنند. این ابزارها گاهی زودتر از موعد سیگنال Reversal میدهند، در حالیکه روند هنوز تمام نشده است.
- دستکاری بازار (Manipulation): بازیگران بزرگ بازار گاهی با سفارشگذاری سنگین، الگوهایی شبیه به Reversal ایجاد میکنند تا معاملهگران خرد را از مسیر درست خارج کنند.
چگونه Reversal واقعی را از Reversal دروغین تشخیص دهیم؟
تشخیص بین یک بازگشت واقعی و یک سیگنال گمراهکننده، هنر و علمی است که با تمرین و تجربه بهدست میآید. با رعایت نکات زیر، میتوان شانس موفقیت را افزایش داد:
- تأیید چندمرحلهای: برای اعتبارسنجی Reversal، تنها به یک نشانه بسنده نکنید. ترکیب Price Action، حجم معاملات و شکست حمایت/مقاومت میتواند مفید باشد.
- تحلیل چند تایمفریم: اگر در تایمفریم ۱۵ دقیقهای یک Reversal میبینید، باید بررسی کنید آیا تایمفریمهای بالاتر (مثل ۴ ساعته یا روزانه) هم آن را تأیید میکنند یا خیر.
- صبر برای تأیید کندلی: اگر کندل بازگشتی ایجاد شده، بهتر است منتظر یک کندل دیگر بمانید تا متوجه شوید آیا واقعاً روند در حال برگشت است یا خیر.
- استفاده از نسبت ریسک به ریوارد (R:R): ورود به معاملات Reversal باید همیشه با تعیین حد ضرر همراه باشد. حتی اگر Reversal واقعی باشد، مدیریت ریسک حرف اول را میزند.
نتیجهگیری: هر Reversal را باور نکن
بازارهای مالی بهمانند یک بازی پیچیده طراحی شدهاند؛ بازیای که در آن، ذهن شما بارها و بارها به چالش کشیده میشود. یکی از راههایی که بازار از طریق آن شما را به اشتباه میاندازد، نمایش مکرر سیگنالهایی است که شبیه به Reversal واقعی هستند، اما در واقع چیزی جز فریب نیستند.
در این مسیر، آن دسته از معاملهگرانی موفقتر عمل میکنند که میدانند هر کندل، هر الگو یا هر اخطاری از سوی اندیکاتورها لزوماً به معنای تغییر روند نیست. Reversal واقعی معمولاً ساختاری پیچیده دارد؛ این بازگشت ممکن است از طریق رفتار قیمت، حجم معاملات، شکست خطوط روند، واگراییهای چندگانه و حتی تأثیرات روانی معاملهگران بهصورت ترکیبی پدیدار شود. به همین دلیل، شناسایی آن نیازمند تحلیل چندبُعدی، صبر و عدم واکنش هیجانی است.
معاملهگران حرفهای برای هر Reversal هیجانزده نمیشوند. آنها یاد گرفتهاند که بازار اغلب با ایجاد توهم بازگشت، معاملهگران بیتجربه را به دام بیندازد. آنها به جای واکنشهای سریع، منتظر تأییدهای معتبر میمانند، با آرامش تصمیم میگیرند و میدانند که گاهی “ورود نکردن” یا “خارج شدن بهموقع”، بزرگترین برد معاملاتی است.
یادتان باشد:
در بازارهای مالی، Reversal همیشه وجود دارد.
اما نه هر Reversal، واقعاً فرصتی برای سود است.
و نه هر سیگنالی که ظاهر میشود، حقیقت را به شما میگوید.
منبع : investopedia